این چند روز که گذشت ، مشغول پذیرایی از پدر و مادر چستر بودم .

پنجشنبه شب رفتیم عروسی ، یه عروسی رویایی . همون چیزی که من همیشه آرزوشو‌ داشتم .

سر همین عروسی واقعا بچه بازی دراوردم و این دو روز رو زهرمار خودمو چستر کردم . در حالیکه نه خانواده ی من و نه خانواده ی چستر پتانسیل همچین عروسی رو هیچوقت نداشته و نخواهد داشت .و واقعا پشیمونم از رفتارای نامناسبم .

دیشب اما به اصل خودم برگشتم و از چستر عذر خواهی کردم بخاطر رفتارم .

+چستر عزیزم ، امیدوارم منو بخشیده باشی بخاطر این چند روز شرمنده ات شدم واقعا :(((

+دل و دماغم از بین رفته یکم ، خیلی حس نوشتنم نمیاد .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Ryan نمونه سوالات اصناف تهران فیلم آهنگ عکس خبر تفریحات سالم اخبار سایت بلگ بیست Oscar خريد ممبر واقعي Where I tell... تنورگازی نمونه صنعت